بعضی وقت ها سکــــــوت میکنی چون آنقدررنجیده ای که نمی خواهی حرفی بزنی. بعضی وقت ها سکــــــوت میکنی چون واقعاحرفی واسه گفتن نداری گاه سکــــــوت یه اعتراضه گاهی هم به انتظار اما بیشتر سکــــــوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که تو در وجودت داری توصیف کنه
-
او به من گفت برو بهانه اش راحتی من بود...آسایش خود بود...خسته شده بود...نمیدانم!! ولی... عهدی که ما بستیم شکستنی نبود.چون مانند عهدهای معمولی این روزگار نبود... این روزگار رسمش شکستن است...ولی عهد ما ازجنس روزگار نبود... اما چیزی که شکستنی بود قلبم بود که..........
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.