چشمانم تو را می خواهند تا به ان ها
راه و رسم گریه کردن را بیاموزی
لبانم صدایت می زنند تا به ان ها
بگویی چگونه بخندند
دستهایم به سویت دراز است
که انها را به سوی شهر عشق ببری
اما نمی دانم چرا پاهایم با تو همراه نیست
که بخواهی به خاکسترم بنشانی؟
کی با اشکای تو یه اسمون ستاره ساخت
کی بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت
کی بود که با نگاه تو
خواب و خیال عشق و دید
کی بود که واسه تو از همه دنیا دل برید
نگو کی بود کجایی بود
اون که برات دیوونه بود
رو خط به خط زندگیش از عشق تو نشونه بود
من بودم اون که دلش رو ساده
به پای تو گذاشت
اون که واسش بودن تو به غیر غم چیزی نداشت
من بودم اون که دل اخر عشق تو رو خوند
اون که به جای عاشقی حسرتشو به دل نشوند
حسرت دوست داشتن تو همیشگی بود
دلم غم دارد امشب
نمی دانی ز یاد تو چه ها کم دارد امشب
نمی دانم بگم از چه !!!
که در دل دارم امشب غم
نمی دانم چه گوید دل !
فقط غم گوید و از غم
به این دل وعده ها دادم
که فردا خوش شود این دل
نمی دانم که فرداهای خوش ز فرداها کجا رفتند؟
نمی دانم زبهرچه دلم تنها و غمگین شد؟
نمی دانم که از چه وعده های دل پسین شد؟
نمی دانم که شادی ز چه با ما غمین شد؟
فقط دانم که باید رفت
ز اینجا رفت
زبهر دل ، ز بهر خود
فقط دانم که باید رفت .
شام مهتاب
تو اون شـام مهتاب کنارم نشستــــــــــی
عجب شـــاخه گل وار به بایـــم شکستی
قلـــــــــم زد نگاهت به نقش آفرینـــــــی
که صورت گری را نبــــــود این چنینــــــی
بریزاد عشقــــــو مـــــــه آســـا کشیدی
خـــــــــدا را به شور تماشا کشیـــــــدی
تو دونسته بودی چه خوش بــــــاورم من
شکفتی و گفتی از عشــــــق بربرم من
تاگفتم کی هستی؟تو گفتـــی یه بیتاب
تا گفتم دلت کو ؟تو گفتــی که دریاست
قسم خوردی بر ماه که عاشقترینـــــی
تو یک جمع عاشق تو صادقترینـــــــــی
همون لحظه ابری رخ ماهــــــــو آشفت
به خود گفتم ای وای مبــادا دروغ گفت
گذشت روزگـــــــاری از اون لحظـــه ناب
که معـــراج دل بود به درگاه مهتــــــاب
در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به یادت شکستـــــم
تو از این شکستــــن خبـــــر داری یا نه
هنوز شور عشقــو به ســـــر داری یانه
هنــــوزم تو شبهات اگه ماهــــــو داری
مــــــــــن اون ماهو دادم به تو یادگاری
خدایــــــــــــــــــــــــــــــا
کسی اینجا به یادش نیست که دنیا زیر چشمـــــاته
یه عمره یادمـــــــــون رفته زمیـــــــن دار مکافــــــــاته
فراموشــــــــم شده گاهی که من اینجا چه ها کردم
که روزی بـــــاید از اینجـــــــا بازم بیش تو برگـــــــردم
خدایـــــــــا وقت برگشتن یه کم با من مــــــــــدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم یه گوشه جا کن
جای تو
چه خوش خیال است ...
فاصله را میگویم!!!
به خیالش تورا از من دور کرده
نمیداند تو جایت امن است
اینجا...
در قلب من
امافاجعه ی زندگی تو ان هنگام اغاز میشود که کسی از کنارت می رود اما نمیمیرد!
می ماندو نبودنش در بودن تو چنان ته نشین می شود که تو میمیری در حالیکه زنده ای!
گنجشک حوض نقاشی داره بازم پرمیزنه
با بالهای خاکستریش این در و اون در میزنه
قصه حوض نقاشی، گنجشکک اشی مشی
مثل دل تنگ منه که داره پرپر میزنه
گنجشکک قصه ما کوچیکه اما می دونی؟
از اون دورا وقتی میاد مثل کبوتر میزنه
دلش می خواد ماهی باشه تو حوض ما شنا کنه
برا همین ماهی یه بار به ماهیا سر میزنه
گنجشکک اشی مشی، هی لب بوم ما نشین
اینجا بارون وقتی میاد سنگین و جرجر میزنه
اینجا هوا آفتابی نیست، اینجا زمین پر از غمه
اینجا صدای رعد و برقا هم بلندتر میزنه
روزگاری پاک بودم مثل تو
محو در افلاک بودم مثل تو
مثل شیداییت پرپر میزدم
سینه ای پر چاک بودم مثل تو
آسمان بودی زمین پیش تو هیچ
خاک، خاک خاک بودم مثل تو
چشم تو الماس، مروارید، در
چشمه ای نمناک بودم مثل تو
دست در دستت، دعا گو، ملتمس
شاخه ای از تاک بودم مثل تو
پر ز شور و شوق بودی مثل من
من کمی غمناک بودم مثل تو
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

شاید فرمول عشق همین باشد!
خاطرات سوخته
چقدر دلتنگم
چقدر پرپر میزنم برای ان روز ها
ان روز های که خاطره باقی مانده اند
خاطراتی که برای بعضی ها فراموش شده
خاطراتی که در دلم هر شب میسوزند
از سوز اشکانم چشمانم را پر میکنند
چه حالو هوای دارند خاطرات
من دلتنگم بسیار
صدا میزنم خاطرات را
کسانی که بودن اما دم از خاطرات نمی زنند
صدای من کافی نیست
هم صدا نیز میخواهد
خاطرات برنمیگردند
خاطراتی که سوخته اند
برایم مانده است از ان روز ها فقط
خاطرات سوخته
من در گزشته ای زندگی میکنم ...
که هنوز نگذشته ...............
بالای قبر خود نشسته ام
و زار میزنم..............
چرا هرروز مرا میکشید؟؟!!!!
ولی خاکم نمیکنید.....................
تو رو به رهایی و من رو به این غم
میری تا توی سرنوشتت نباشم
اگه روزی برگشتی و من نبودم بدون خواستم اما نشد بی تو باشم
دارم گریه میکنم
چرا من . من باید دلم بشکنه
چرا من باید مسخره شم
دارم میسوزم واسه کسای که دوسشون دارم زخم زبون میزنن
واسه اونای که دوسم ندارن
واسه اونای که دوسشون داشتم رفتن
واسه اونای که به فکر خودشونن
بابا من رضام
رضای که دوس داره مهربون باشیم
رضای که میگین دورو هستش
رضای که دردا ازارش میدن
منی که زیر تحقیر ها خستم
از مورد هدف قرار گرفتن
از این که بی اهمیتم واسه اونای که دوسشون دارم
خستم خدا
از ای زندان زندگی خستم
از تحقیر دوست
از به پایان رسیدن داستان های خوب خستم
من خستم از درک دیگران
چرا من سنگ دل نیستم
چرا؟؟
چرا دل شکستمو خرد میکنن ادما
چرا من بی احساس نیستم چرا؟؟
ساعتها زیر دوش می نشینی

درد دل
درد ها بر دل همچو غبار
بی ان که کسی بر ان دستی کشد
دربر گیرنده درد ها
شده کاغذ های کنار پنجره
من با درد دل مانده ام
درد ها همچو برگ های پاییزی
انباشته رو هم
هر کس از روی انها چه ساده می گذرد
چو این که صدای خرد شدنش را دوس دارد
درد هادر دل
همچو خوره به جانم
عذابم میدهد
زجری نا پیوسته
که اکنون به من پیوسته
این گونه باشد
با من خواهد ماند
همچو یک دوست
اگر دوستی نباشد ان را دوا کند
او دوستیست برایم
در لحضه های اجیم از درد دل
دانلود اهنگ مرتضی پاشایی (dost dashtani)
www.tak3da-dl.in/download/1391/02/Morteza%20Pashaei%20-%20Doroghe%20Doost%20Dashtani%20%5B320%5D.mp3
دانلود اهنگ شادمهر عقیلی (اینده)
www.tak3da-dl.in/download/1391/02/Shadmehr%20-%20Ayandeh%20%5B320%5D.mp3
دانلود اهنگ امین رستمی(خداحافظ تو)
www.tak3da-dl.in/download/1391/01/Amin%20Rostami%20-%20Khodahafeze%20Tow%20%5B320%5D.mp3
دانلود اهنگ محسن یگانه (تقاص)
www.tak3da-dl.in/download/1391/01/Mohsen%20Yeganeh%20-%20Taghas%20%5B320%5D.mp3
دانلود اهنگ علی عبدالمالکی(هی تو)و(اون شب)
منتظ اهنگ های جدید باشیدحتما دانلود کنید
نظر یادتون نره
نبودی
امدم نبودی
خانه در تاریکی
انگار خزان در خانه بود
منگریستم در حالی که میگریستم
نبودی تا نگاهم را به لبخند برگردانی
در را زدم نبودی
نبودی تا در را به بهشت رویاهایم باز کنی
ای که تو یک کبوتر کبود بودی
کسی صدا نکرد من ویک در تو خالی
نمی دانستم نبودی و من به در بی کسی ضربه میزنم
صدا زدم بی صدا
چشمم به دنبال تو
ولی تو باز نبودی
چرا؟تو را نمی بینم
متکلم لحضه های من
نبودی دیارم را مشعوف سازی
نبودی و نخواهی بود
هم اکنون من منم ومن
خسته ام
خسته ام از مرد و نامرد
خسته ام از کس و بی کسی
از تحقیر های کورکورانه
از حس تنهای خسته ام
خسته از دست دوست
از غریبی از دردا
خسته ام
از به آغوش کشیدن غصه ها
به دار کشیدن ارزو ها
به زنجیر بستن رویا ها
خسته ام
ازخنده های وحم الود
حرف های ناشیانه
ادمای خسته کننده
خسته ام
از کولبار غم به پشت بستن
از به انتهای قصه رسیدن
از بد و بد شانسی خستم
به اقبال شکست سلام کردن خسته ام
دنبال معرفت کشتن
دنبال دوس دار واقعی کشتن خسته ام
من خسته ام از من
دفتر خاطرات
دگر ورق نمی زنم
بار خاطرات چه سنگین است
تو در خاطراتم محفوضی
یک روز به ان ها جان بخشیدی
یک روز ان ها به تو جان باختن
ورق نمی زنم
به پایانی میرسیم که چشیده ام
گل خشک های لابه لای هر ورق چو دل خرد میشود
دفتری که نقش ما دونفر را در زندگی هم
به نقش میکشد
که مرا بس است
اثباتی که یک روز در زندگیت بوده ام
دفتر خاطرات
احساساتم را درک کرد
اشک هایم را بر ورق هایش سپردم
یاد اور روز های با تو
بی تو بودن
ورق نمیزنم تو نیستی
خاطرات نبودنت را یاد اوریست
دفتر خاطراتی که
خالقش تو بودی
دفتری که کنار پنجره
و من بی بهانه نمی توانم از تو بنویسم
بهانه تو بودی
دفتر خاطراتم وسیعت پایان یک عشق
برای کسانی که عاشق خواهند شد
تو فانی
خاطرات جاودان
بعضی وقت ها سکــــــوت میکنی چون آنقدررنجیده ای که نمی خواهی حرفی بزنی. بعضی وقت ها سکــــــوت میکنی چون واقعاحرفی واسه گفتن نداری گاه سکــــــوت یه اعتراضه گاهی هم به انتظار اما بیشتر سکــــــوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که تو در وجودت داری توصیف کنه
-
او به من گفت برو بهانه اش راحتی من بود...آسایش خود بود...خسته شده بود...نمیدانم!! ولی... عهدی که ما بستیم شکستنی نبود.چون مانند عهدهای معمولی این روزگار نبود... این روزگار رسمش شکستن است...ولی عهد ما ازجنس روزگار نبود... اما چیزی که شکستنی بود قلبم بود که..........
مغز استخوان آدم را نمی سوزاند
که اطرافیانت بهت بگویند
اگر
دوستت داشت نمی رفت...!

روزهای بی تو

امروز هم گذشت یه روز دیگه از روزهای بی تو بودن
هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …
تنهای تنها میون این همه آدم سخته.
دلم میگیره وقتی بهش فکر میکنم
وقتی نگاه می کنم وتا فرسنگها کسی را پشت و پناهم نمی بینم
خسته شدم از این همه لبخند زورکی از این همه بهونه الکی
ای کاش یه ذره فقط یه ذره شهامت داشتم اونوقت واسه پنهون کردن بغض تو گلوم
سرفه نمی کردم ونمی گفتم مثل اینکه سرما خوردم
اونوقت دیگه بهونه اشکام رفتن پشه تو چشمم نبود
خسته ام از جواب دادن های دروغکی از اینکه به دروغ بخند مو اعلام رضایت بکنم تا کسی نفهمه روزگارم عالیه برای سوختن برای نابودی
من به اینا کار ندارم دلم واسه تو تنگ شده .
چقدر سخته

.: Weblog Themes By Pichak :.